یکی از مشکلات خانوادههای امروزی، وجود تضاد و اختلاف میان والدین با فرزندان است که ممکن است منجر به ایجاد فاصله میان آنها و ایجاد مشکلات بزرگتر و کمرنگ شدن رابطه عاطفی آنها شود. اصل ایجاد فاصله نیز ممکن است باعث پریشانی و آزار روحی والدین و دوری فرزندان از فضای خانواده و گرایش به گروه دوستان یا همسالان به صورت نامطلوب، بهویژه در دوران نوجوانی گردد. در بسیاری از موارد نیز ممکن است نوجوانان به سمت آسیبهای اجتماعی سوق پیدا کنند که عوارض جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت. بهنظر میرسد اصل وجود اختلاف، امری طبیعی میان نسلهاست که میتوان با مدیریت صحیح و استفاده از راهکارهای مناسب این اختلافات را به حداقل رساند و برای بسیاری از تفاوتنظرها، راهحلهای متناسب با فضای خانواده و شرایط سنی و روحی افراد ارائه نمود. در واقع آنچه در درون خانواده اتفاق میافتد و چگونگی تعامل دو طرفه والدین و فرزندان، میتواند یک عامل کلیدی در ایجاد انعطافپذیری و کاهش خطرات گسست نسلی و آسیبهای اجتماعی باشد. بنابراین باید قبل از هر چیز، عواملی که موجب تضاد در روابط والدین و فرزندان است، مورد بررسی قرار گیرند. شاید بتوان گفت به تعداد تمام خانوادهها و فرزندانشان، مسائلی وجود دارد که روابط میان آنها را به چالش میکشند، اما با ریشهیابی آنها برخی امور مطرح میشوند که با شناخت و بررسی آنها میتوان فضای خانواده را به سوی کاهش تنش ها سوق داد. در این مقاله روشهای حل اختلاف فرزندان با والدین، تبیین میشود.
- راهکارهای والدین در کاهش تنشها و حل اختلافات
1. تلاش برای تربیت صحیح فرزندان
تربیت و جامعهپذیری کودکان در خانواده، آگاهانه یا ناخودآگاه توسط والدین صورت میگیرد طی این فرایند کودک ناتوان به تدریج، به شخصی آگاه، دانا و ورزیده در شیوههای فرهنگی که در آن متولد شده است، تبدیل میشود. اگر هر فرد از ابتدای تولد به شکل مطلوب و صحیح جامعهپذیر شود، نقاط مشترک زیادی با والدین خود خواهد داشت و کمتر دچار تعارض و کشمکش خواهد شد. در این میان شناخت ویژگیهای هر دوره سنی توسط والدین، میتواند در رفتار مناسب آنها و آموزش مسائل مربوط به آن رده سنی در کاهش اختلافات مثمر ثمر باشد. برای مثال در سنین کودکی، معمولاً استفاده از تشویق یا تنبیههای کوچک برای فرزندان ممکن است در پیشگیری از اشتباهات راهگشا باشد؛ اما در سنین نوجوانی با توجه به روحیه خاص آنها باید از راههای ارتباطی مناسب با شخصیت نوجوان استفاده کرد
۲. احترام و محبت به فرزندان
یکی از نکات مهمی که در سیره اهلبیت: در رابطه با فرزندپروری مورد توجه ویژه قرار گرفته است، محبت و مهربانی به کودکان است. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُمْ ؛ به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خود ترحم و عطوفت داشته باشید». این روایت، این رابطه را به صورت دو طرفه بیان کرده است، اما روایاتی بدین مضمون فراوان است که مردم را به مهربانی و محبت به فرزندان سفارش کرده و گاه ابزار تشویقی نیز برای این رفتار در نظر گرفته شده است. امام صادق(علیه اسلام) فرموده است: «إن اللهَ لَیَرحمُ العبدَ لِشدّه حُبّهِ لِوَلدِه؛ خداوند بندهاش را به خاطر شدت محبت و دوستی نسبت به فرزندش مورد رحمت خود قرار میدهد». مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی، روایاتی از این دست که به محبت نسبت به فرزندان سفارش میکند، در بابی به نام باب «برّ الاولاد» جمعآوری نموده است.
والدین میتوانند نقش پر رنگی در ایجاد فضای عاطفی در خانواده داشته باشند و در زمینه محبت کلامی و رفتاری، الگوی خوبی برای فرزندانشان باشند.
۳. پذیرش تفاوتهای نسلی
ریشه بسیاری از مشکلات، تفاوت نسلی میان والدین و فرزندان است؛ نسلهایی که بسیار بیشتر از گذشته، به دلیل تغییرات اجتماعی و رشد تکنولوژیهای شگرف از یکدیگر فاصله گرفتهاند. این تفاوت ارزشها میان فرزندان و والدین، موجب شده خانوادهها در معرض چالشهای جدی قرار گیرند. برخی والدین همواره زندگی گذشته خود را با امروزِ فرزندان خویش مقایسه مینمایند و انتظار دارند فرزندان آنها هم مانند خودشان زندگی کنند. در روایات معصومین:، تفاوت نسلها و تغییر شرایط اجتماعی در خانواده، میان والدین و فرزندان امری پذیرفته شده است؛ چنانکه امام علی(علیه اسلام) فرموده است: «لاتَقسِروا أولادِکم علی آدابِکُم فَإنّهُم مَخلوقونَ لِزمانٍ غیرِ زَمانِکُم؛ فرزندانتان را به انجام آداب و رسوم خودتان وادار نکنید؛ زیرا آنان برای زمانی، غیر از زمان شما آفریده شدهاند».
البته این سخن امام(علیه اسلام) به معنای عدم پایبندی به اصول و تخطی از حلال و حرام نیست؛ بلکه پذیرش تغییرات اجتماعی تنها در چارچوب رعایت اصول و ارزشهای دینی است. امام خمینی; نیز در این باره میفرماید:
در روایات هست که بچههایتان را به غیر آنطوری که خودتان هستید و برای زمان آینده تربیت کنید؛ چرا که اینها در زمان آینده، باید دست به کار مملکت و کشور شوند… دور نگه داشتن بچهها از سیاست، موجب این میشود که وقتی در آینده، فرزند وارد اجتماع میشود، مثل یک آدم کوری وارد اجتماع شود… کسانی کشور باید در دست آنها باشد، باید از قبل آگاه باشند، باید از قبل به دست شما و به تعلیم شما به آنها گفته بشود و برای آینده آنها را تربیت کنید.
در این زمینه والدین میتوانند با آشنایی با مسائل روز و مورد علاقه فرزندان، بهویژه در سنین نوجوانی با آنها همراه باشند؛ برای مثال محروم کردن فرزندان از فضای مجازی به دلیل وجود برخی آسیبهای احتمالی با توجه به نیازمندیهای فرزندان امکانپذیر نیست، اما میتوان با دادن مهارتها و اطلاعات لازم همچنین نظارت بر آنها، فرزندان را در مسیر درستی در این زمینه قرار داد.
4. پرهیز از استبداد و تحمیل خواستهها
با ورود فرزندان به دوران نوجوانی، آزادیخواهی و استقلالطلبی نیز در آنها قوت میگیرد. در این سن آنها دوست دارند به سوی علایق خود بروند و گاه به دلیل تجربه کم و اطلاعات ناکافی، ممکن است مسیر درستی نیز نداشته باشند. در این میان تلاش والدین برای تحمیل خواستههای خود به آنها، موجب برخورد میان آنان میشود. در حالی که بعد از دوران کودکی، آنها دنیای جدیدی برای خود ترسیم میکنند که خود نقش اصلی را در آن بازی میکنند و خود را صاحب عقیده و نظر و قدرت میداند.
در این تفاوت نگرش، میان دیدگاه درست و نادرست نیز باید فرق قائل شویم. گاه والدین خواسته منطقی و متناسب با استعدادهای فرزندشان دارند که باید از راههای صحیح با فرزندان خود به تعامل برسند، اما گاه اتفاق میافتد که خواسته آنها با علایق و حتی استعدادهای فرزندانشان مغایر است. در این صورت دامنه اختلاف و تضاد نیز بیشتر خواهد بود. بهترین راهکار در این زمینه، توجه به تواناییها و استعدادهای فرزندان است. امام صادق(علیه اسلام) به یکی از اصحاب خود فرمود: «شیعیان ما را وادار (به اموری که خود انجام میدهید) نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیت شما را ندارند».
متأسفانه برخی والدین، فرزندان خود را در انجام مستحبات دینی یا برخی رفتارهای اجتماعی تحت فشار قرار میدهند که جرقههای مخالفت و اختلاف را روشن میکند. یکی از درگیریهای والدین با نوجوانان هم تفاوت دیدگاه آنها به نوع پوشش و برخی رفتارهای اجتماعی است و تا زمانی که مرتکب حرام نشدهاند، نمیتوان با آنها تندی کرد یا انتظار داشت که مانند نسلهای پیشین رفتار کنند. اگر اجبار در انجام مستحبات پسندیده بود، خداوند متعال به این روش سزاوارتر بود؛ در حالی که فرموده است: «قُل مَن حرّمَ زینَه الله الّتی أخرَجَ لِعبادِهِ و الطّیّباتِ مِنَ الرّزق؛بگو چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده، حرام کرده و از رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟».
۵. همراهی در فعالیتهای پرشور و نشاط
گاهی والدین با گذر از دوران جوانی و ورود به میانسالی، رفتارهای شادیآفرین را از فرزندان خود نمیپسندند و به زعم خود آنها را به وقار و آرامش فرا میخوانند. البته همراهی والدین با آنها به معنای رفتن به سوی رفتارهای پرخطر نیست؛ بلکه انجام یک فعالیت ورزشی با فرزندان، حضور در فضاهای تفریحی مانند پارک یا سینما، شرکت در مهمانیهای خانوادگی و همراهی فرزندان، باعث نزدیک شدن دیدگاهها و ارزشهاست؛ همانطور که پیشوایان دینی نیز به مردم توصیه میکنند فرصتی از شبانهروز را به تفریح اختصاص دهند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «تفریح و بازی کنید؛ زیرا دوست ندارم که در دین شما خشکی (افسردهدلی) دیده شود». در این مسأله، همراهی با فرزندان موجب تقویت رابطههاست. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با فرزندان فاطمه3 بازی میکرد و آنها بر پشت حضرت سوار میشدند و حضرت خطاب به آنها میفرمود: «شتر شما، چه شتر خوبی است».
عوامل دیگری نیز در بروز اختلاف میان والدین و فرزندان تأثیرگذارند؛ از جمله مقایسه کردن فرزندان با یکدیگر یا با دیگران»، «تبعیض بین فرزندان»، «تنبیههای فیزیکی و کلامی که موجب تحقیر شخصیت میشود» و «عدم توجه به استقلال فرزندان» که والدین میتوانند با پرهیز از آنها، موارد اختلافی را کمتر کنند.
- راهکارهای فرزندان در کاهش تنشها و حل اختلافات
در کنار اقدامات والدین در ایجاد ارتباط مناسب با فرزندان و حل اختلافات، فرزندان نیز از زمانی که به سن تشخیص و تکلیف میرسند وظایفی در این زمینه دارند که با بهکارگیری روشهای زیر میتوانند تنشها را کاهش داده و روابط حسنهای با والدین خود داشته باشند:
1. احترام و محبت
در متون دینی مهمترین وظیفه انسان بعد از اطاعت از خداوند، نیکی به والدین است. رعایت این امر علاوه بر اثرات دنیوی و اخروی فراوان در زندگی، گام مهمی در ایجاد روابط حسنه و پرهیز از اختلاف و حل مسائل طرفینی است. با رعایت توصیههای دینی در برخورد با والدین از سوی فرزندان مانند احترام و رعایت ادب و بلند نکردن صدا، در مسائل اختلافی هم مجالی برای تنش و رفتارهای پرخاشگرانه باقی نمیماند. از سوی دیگر اطاعت از والدین نیز از حقوق آنها شمرده شده است، مگر اینکه امر به معصیت و خلاف شرع کنند.با در نظر گرفتن این موضوع که والدین همواره به صلاح و موفقیت فرزندان میاندیشند، این رفتار امری منطقی است؛ اما اگر فرزندان در برخی امور به دلایل شرعی نمیتوانند مطیع والدین خود باشند، باید در نهایت احترام و محبت با آنها رفتار کنند و نباید با رفتار و گفتار خود آنها را بیازارند.
متأسفانه امروزه فرزندان ما مهارت لازم برای تعامل با والدین خود را ندارند و گنجاندن مطالب آموزشی ویژه فرزندان در مقاطع تحصیلی، بهویژه در سن نوجوانی برای داشتن درک صحیح از اختلافات در خانواده و ایجاد مهارت لازم در تعامل و رفتارهای آنها، مانند کنترل خشم و رفتار مناسب با والدین، یکی از راهکارهای مهم در رفع اختلافات است. به عنوان یک حقیقت تلخ باید پذیرفت که جای بسیاری از مهارتها و آموزشها در کلاسهای درس خالی است. مهارتهایی همچون احترام به والدین و رعایت ادب، کنترل خشم، آموزش اخلاق، قدرت و هنر تعامل با دیگران و … که بسیار کاربردیتر از فرمولهای پیچیده ریاضیات در زندگی فرزندانمان است.
2. پرهیز از بحث و جدل
این نکته نیز امری طرفینی میان والدین و فرزندان است و هر کدام باید از مشاجره و جرو بحث بپرهیزند، اما با توجه به تکلیف فرزندان در رعایت ادب و احترام ویژه برای والدین، تأکید بیشتر برای فرزندان است. وقتی مشاجره در یک خانواده به صورت یک رفتار عادی تلقی شود، به زودی به آزار و اذیت طرفینی کشیده میشود. در حالی که رفتار مقابل آن، گوش سپردن و درک متقابل و همدلی میان اعضای خانواده است. فرزندان بر اساس تعالیم دینی موظفند حرمت پدر و مادر را رعایت کنند، این امر تنها به معنای سکوت کردن و عدم ابراز مخالفت نیست؛ بلکه به معنای رعایت احترام و عفت کلام و پرهیز از تندی و خشونت در بیان نظرات است. این رفتار، مهارت ویژهای است که فرزندان میتوانند با آرامش و بدون ناراحتی در مورد نظرات و خواستههای خود به والدینشان به گفتگو و همفکری بپردازند.
گذشت و محبت به والدین در زندگی، بهویژه در مواقع اختلاف آثار وضعی خود را خواهد داشت؛ چنانکه ائمه: همواره با ذکر پاداشهای دنیوی و اخروی، همگان را به این امر سفارش کردهاند. امام سجاد(علیه اسلام) فرموده است:
مردی خدمت رسولخدا(صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: «من هیچ کار زشتی نمانده که انجام نداده باشم. آیا میتوانم توبه کنم؟». حضرت فرمود: «آیا والدینت در قید حیات هستند؟». گفت: «بله، پدرم در قید حیات است». پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «برو و به پدرت نیکی کن تا آمرزیده شوی». وقتی آن مرد رفت، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای کاش مادرش زنده بود». یعنی اگر مادرش زنده بود و به او نیکی میکرد، زودتر آمرزیده میشد.
3. خدمت به والدین و درک شرایط کهنسالی
همانطور که والدین باید در برخورد با فرزندان شرایط سنی آنها را در نظر بگیرند، یکی از وظایف فرزندان نیز رعایت شرایط سنی و جسمی والدین است. نوزاد انسان، ناتوانترین موجود برای ادامه زندگی به طور مستقل است. پدر و مادر برای نگهداری فرزندشان از بدو تولد تا بزرگسالی متحمل زحمات فراوانی میشوند. بنابراین خداوند در مقابل زحمات آنها، حقوق ویژهای قرار داده است؛ هر چند ممکن است در برخورد با فرزندانشان دچار اشتباه شوند. اگر چه همه انسانها از جمله والدین در نوع تعامل با فرزندانشان در برابر خداوند پاسخگو هستند، اما فرزندان همواره موظفند به آنها نیکی کنند؛ هر چند از جانب آنها دچار آزار و اذیت شوند. امام باقر(علیه اسلام) فرموده است: «خداوند در چند چیز رخصت و ترک را روا ندانسته است، از جمله نیکی به پدر و مادر، چه آنها خوب باشند چه بد». والدین سالخورده، گاه غرغرو، بدگمان، حساس یا تندخو میشوند که گاه ناشی از کهنسالی یا بیماری است. فرزندان در این هنگام نیز باید با سعه صدر و درک شرایط، با آنها مدارا کنند.
- nrgs
- مرداد 1, 1402
- 57 بازدید